او گفت
12 بهمن 1393 توسط حميدي نژاد
إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُم (بحارالانوار، جلد 53، صفحه 174)
ما هرگز در مراعات حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را فراموش نمی کنیم
اي کاش در آن مسجد بودم…
درمسجدي پر از لحظات باشکوه انتظار، لحظات پرشور عشق،
و لحظات… وصل!
خداي من!
لحظات وصل… ؟!
اکنون، با خود مي انديشم که مي توان در مسجد سهله نبود؛
اما با تو بود!
مي توان در مسجد سهله نبود، اما با ياد تو زندگي کرد!
مي توان در مسجد سهله نبود، اما عشق پيشه بود!
چرا که فاصله ي من با تو، فاصله ي تو با من،
به اندازه ي چرخيدن من به سوي قبله است…
آري به اندازه ي چرخيدن من به سوي قبله
و راز و نياز با تو، غرق شدن در درياي لطف تو،
لطافت احساس تو،
داشتن حسّ لطيف حضور تو…
و ديگرهيچ.”